کاربرد اصطلاحات انگلیسی برای تقویت مکالمه زبان انگلیسی
5 دی 1399 1399-10-05 11:32کاربرد اصطلاحات انگلیسی برای تقویت مکالمه زبان انگلیسی
شاید برای شما بارها اتفاق افتاده باشد که در حال مشاهده فیلم انگلیسی زبان هستید و انگلیسی شما هم در حد متوسط یا رو به بالا است و به خوبی کلمات و جملات را تشخصی می دهید و آن ها را متوجه می شوید . اما در برخی از بخش های فیلم ، افراد جملاتی می گویند که وقتی آن را به صورت عادی معنی می کنید ، معنای آن همخوانی ندارد . در این موقعیت شما با اصطلاحات انگلیسی در زبان عامیانه انگلیسی مواجه شده اید. اصطلاحاتی که معنایشان با چیزی که میشنوید متفاوت است. در این مقاله شما با تعدادی از اصطلاحالت زبان انگلیسی آشنا خواهید شد
منظور از اصطلاحات انگلیسی چه می باشد؟
اصطلاح گروهی از کلمههاست که معنای آن با ترکیب معنای تک تک کلمهها مشخص نمیشود. در گذر زمان اصطلاحات جدیدی شکل میگیرند، به همین دلیل ممکن است هر از گاهی با اصطلاحاتی روبهرو شوید که پیش از این به گوشتان نخوردهاند.
این اصطلاحات کاربرد بسیاری در یادگیری زبان انگلیسی عامیانه دارند. بنابراین بدون آشنایی با آنها دریافت مفهوم اصلی گفتار تقریبا غیرممکن است.
چرا باید اصطلاحات انگلیسی را یاد بگیریم؟
شما دورههای مختلف فراگیری زبان انگلیسی را گذراندهاید، دستور زبان و قواعد را یاد گرفتهاید، دامنهی واژگانتان در حد یک دانشجو آمریکایی است، حتی مدرک معتبر زبان انگلیسی نیز دارید که نشان دهنده مهارت بالای شماست. پس چرا گاهی متوجه نمیشوید ماجرا از چه قرار است؟!
در بحث یادگیری زبان آنچه در کتابهای درسی میآموزیم با آنچه در دنیای واقعی جریان دارد، متفاوت است. شما باید دانش بیشتری از اصطلاحات انگلیسی عامیانه داشته باشید. فراگیری این اصطلاحات به شما در موقعیتهای گوناگون کمک میکند؛ از بازی بسکتبال گرفته تا مطالعهی گروهی و دورهمی دوستانه.
نکتهی اساسی در یادگیری اصطلاحات، درک معنی آنها در موقعیت ویژهی آن است. داستانها، ویدئوهای آموزشی و فیلم و سریال ابزار خوبی برای این کار هستند. استفاده از فلشکارت نیز برای بهخاطرسپاری آنها سودمند است.
برای اینکه ذهن شما را با اصطلاحات زبان انگلیسی آشنا کنیم ، در ادامه این مقاله با 5 اصطلاح آشنا می شویم.
۱. to) hit the book)
ترجمهی واژهبهواژه آن میشود «زدنِ کتاب»؛ منطقی است که کتاب را با مشت و لگد بزنید؟! این اصطلاح که بهویژه در میان دانشآموزان و دانشجویان آمریکایی رایج است، به معنی «مطالعه کردن» است؛ مطالعه برای آزمون پایان ترم، میانترم یا هر آزمون دیگری.
!Sorry but I can’t watch the game with you tonight, I have to hit the books. I have a huge exam next week
(ببخشید ولی نمیتونم باهات بازی رو تماشا کنم، باید برم سراغ کتابام. هفته دیگه یه امتحان خیلی مهم دارم.)
۲. to) hit the sack)
وقتی زدن کتاب منطق ندارد، بیشک زدن گونی یا کیسه هم کار آدم عاقل نیست. این اصلاح به معنی «به تختخواب رفتن» است. وقتی خسته هستید میتوانید از این اصطلاح استفاده کنید. همچنین میتوانید بگویید «hit the hay».
.It’s time for me to hit the sack, I’m so tired
(خیلی خستم، وقتشه برم بخوابم.)
3. to be) up in the air)
وقتی به چیزی در هوا فکر میکنیم، شناور بودن یا در پرواز بودن به ذهنمان خطور میکند مثل هواپیما یا بادکنک. اما این عبارت به معنی نامطمئن و مردد بودن است. شاید بتوان «پا در هوا» را معادل آن دانست.
?Jen have you set a date for the wedding yet
Not exactly, things are still up in the air and we’re not sure if our families can make it on the day we wanted
(تاریخ عروسی رو مشخص کردین؟
نه دقیقا، هنوز یه چیزهایی مشخص نیست. مطمئن نیستیم خانوادههامون بتونن او تاریخی که ما میخوایم بیان.)
4. to) pitch in)
از ترجمهی واژهبهواژه راه به جایی نمیبرید. این اصطلاح بهمعنی کمک کردن به چیزی یا کسی، یا ملحق شدن به دیگران است. پس اگر میخواهید برای خرید هدیهی تولد دوستی از رفقای دیگرتان کمک بگیرید، میتوانید از این اصطلاح استفاده کنید.
.I don’t know what to buy for Sally, I don’t have much money
.Maybe we can all pitch in and buy her something great
(نمیدونم برای سالی چی بخرم، پولم کمه.
شاید بشه همه با هم پول بذاریم و یه چیز خوب براش بخریم.)
5. to) find your feet)
آدم که پایش را گم نمیکند! پس منظور چیست؟ وقتی در موقعیت تازهای قرار میگیرید که برایتان آشنا نیست، مثلا به کشور دیگری میروید، در جایگاه شغلی جدیدی مشغول به کار میشوید یا به دانشگاه میروید، با استفاده از این اصطلاح نشان میدهید که در حال شناختن راه و چاه هستید و سعی میکنید به شرایط جدید عادت کنید.
?Lee, how’s your son doing in college
.He’s doing okay but is still finding his feet with everything else. I guess it’ll take time for him to get used to it all
(اوضاع پسرت تو دانشگاه خوبه؟
خوبه، داره به شرایط جدید عادت میکنه. فکر کنم زمان میبرده تا به همه چیز عادت کنه.)
صطلاح گروهی از کلمههاست که معنای آن با ترکیب معنای تک تک کلمهها مشخص نمیشود. در گذر زمان اصطلاحات جدیدی شکل میگیرند، به همین دلیل ممکن است هر از گاهی با اصطلاحاتی روبهرو شوید که پیش از این به گوشتان نخوردهاند.
ر بحث یادگیری زبان آنچه در کتابهای درسی میآموزیم با آنچه در دنیای واقعی جریان دارد، متفاوت است. شما باید دانش بیشتری از اصطلاحات انگلیسی عامیانه داشته باشید. فراگیری این اصطلاحات به شما در موقعیتهای گوناگون کمک میکند؛ از بازی بسکتبال گرفته تا مطالعهی گروهی و دورهمی دوستانه.
نکتهی اساسی در یادگیری اصطلاحات، درک معنی آنها در موقعیت ویژهی آن است. داستانها، ویدئوهای آموزشی و فیلم و سریال ابزار خوبی برای این کار هستند. استفاده از فلشکارت نیز برای بهخاطرسپاری آنها سودمند است.
خیر ، یادگیری اصطلاحات زبان انگلیسی بسیار آسان و شیرین می باشد و شما می توانید به راحتی آن ها را یاد بگیرید.